تومهربان بودی
-آغاز ماجرا اما
چه سخت تشنه ی جام محبتت بودم ...
سخن تمام نشد ،
ختم ماجرا پیدا
امید با تو نشستن
تلاش بی ثمری بود
چه ،
کوششِ شب و روزم
بِسان شخم زدن روی سینه دریا
واستغاثه به درگاهت
گره به باد زدن ،
و همچو کوفتن آب بود در هاون