می آیم
خسته،
از این و آن گسسته؛
از دشتهای غمزده
از پیش پونه ی وحشی،
بر جو کنارها
و از کنار زمزمه ی چشمه سارها
از پیش بید های پریشان
- از خشم بادها –
می آیم
از کوههای ساکت،
با دره های مغموم،
در های و هوی باد
می آیم
با گرد باد
ویران کن هر آنچه به چنگش در اوفتاد
- زبنیاد
می آیم
با دشنه ی نشسته ی دشمن به پشت من .
می آیم
و به یاد تو می آرم،
افسانه جنون را،
آمیزه های آتش و خون را.
نمی دانم چه موقعی وقتش می رسد؟
مطلب قشنگی است تبریک می گم
به من هم سر بزن
وقت چی؟؟؟؟آرامش؟!!!
ممنون دوست عزیز